روز اول به تو گفتم نازنینم قلب من رمق نداره واسه موندن
از باقی عمرم به تو گفتم بهترینم که تو هم یه وقت نمیری توی غربت
حتی از دل صبورم به توگفتم که چه آفتی به من زد این زمونه
از غم و غریبی دل به تو گفتم که دلم تنها نمونه بی بهونه
زخم کهنه و قدیمی حالا مونده توی قلبم روی آینه می نویسم از جدایی ها شکستم
حالا از تو ی نویسم که دیگه فرقی نداره چه تو باشی و نباشی زندگیم ادامه داره
از کجا باید شروع کرد تا کجا باید سفر کرد که دیگه نمونه زخمی واسه هیچ عاشق ولگرد
دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس
تو این غبار، تو این سکوت چه بی صدا، نفس نفس
از این نامهربونی ها دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهایی یه روز دستاتو می گیرم
تو این شب گریه می تونی پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد همخونه چی می شه عاشقم باشی
دوباره من، دوباره تو، دوباره عشق، دوباره ما
دو هم نفس، دو هم زبون، دو هم سفر، دو هم صدا
تو ای پایان تنهایی پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پاییز بهار باور من باش
بذار با مشرق چشمانت شبم روشنترین باشه
می خوام آیینه خونه با چشمانت همنشین باشه
نگاه ساکت یاران بدون عبور می خندند
ولی یاران نمیدانند که من دریایی از دردم
به ظاهر هرچه خندم ولی اندر سکوتی تلخ دارم
از باده نیست سرخوشم سر خوش و مست
بیزارم و دل شکسته از هرچه که هست
من هست به نیست دارم افسوس که نیست
در حسرت دیدارت پشت من پاک شکست
یکی را دوست می دارم ولی افسوس که او هرگز نمی داند
زندگی بر من چه سخت و بر دیگران آسان گذشت
بهترین ایام عمرم گوشه دنیا گذشت
روزگار بی مروت لحظه ای شادم نکرد
در قفس جان دادم و صیاد آزادم نکرد
آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد
دیشب تو خواب دیدم یکی بهم گفت :دوست دارم
خیلی وحشتناک بود
یعنی می خواست چی کار کنه؟!
سعی می کنم دیگه نخوابم.
کاش می شد محبت را از پشت ویترین تملق و چاپلوسی برداشت و بدون دریافت هیچ وجهی در اختیار دیگران قرار داد
کاش می شد در دل یک تابلوی بزرگ محبت را جذب کرد
کاش هنگامیکه پدر به خانه می آید پاکتی از محبت به مادر بدهد و به او بگوید آن را بین بچه ها تقسیم کن
*محبت کیمیای سخاوتی است که انسان همیشه در جستوجوی آن است*
امیدوارم که شما هم هیچوقت در زندگی محبت و امید رو از دست ندید
درآینه می نگرم .قیافه ای در هم و گرفته
غریب ترین پرنده آسمان.غریب با سوسویی از امید
غریب و گرفته.خسته اما همچنان ایستاده
به راستی این آشنا کیست؟
عمری پای دیوار سنگی صبور پیشه کردم ومعنای دوست داشتن را داراز دست یافتم
و سهم من از آن روزها یک یادش بخیر بود.
سلام
خواستم یادتون بندازم که جوجه هاتونو بشمارین آخه امروز آخره پاییزه(به منم بگین چند تا شد)
شب یلداتون مبارک
شادیهاتون به بلندیه امشب و غمهاتون به کوتاهیه امروز باشه
زیادم هندونه نخورین بعد دل درد میگیرین
خوش باشین فعلا بای تا بعد.